و اما 6 ماهگی....

عیدت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک نفسم.... این ماه کلی خوش به حالت شد عیدی برای دومین بار رفتی سفر و این بار تهران... کار های جدید: ---- میغلتی و دمر میشی.... دستتتو تا مچ میکنی تو حلقت..... دوباره میغلتی.... ---- وقتی میخوابونمت رو زمین انگار داری دوچرخه میزنی این قدر وول میخوری که شلوارت میخواد در آد ههههههه و غشغش خنده....   ---- غذای کمکیت شروع کردم و با میل فراووووون میخوری ها.... ---- چند روزیه که میتونی توی روروِکت چند تا قدم برداری.... ---- دقیقا 1 اردیبهشت اثباب کشی کردیم تهران.....با چه مکافــــــــــــــــــــــــاتی....       بق...
6 ارديبهشت 1392

گلچین عکسهای پنج ماهگی

اندر احوالات پارسا خان: همچنان کچلی...خخخخخخ در تلاشی که پاتو بخوری ولی هنوز به دهنت نمیرسه و از اول... جدیدنا پنج دقیقه ای توی کرییر طاقت میاری و بازی میکنی از ننو گرفتمت ولی به هزار بدبختی میخوابی:شیر میخوری منم مثل فنر بالا پایین میپرم تا خواب بری و البته حتما با صدای سشوار!!!!       بقیه عکسها در ادامه مطلب اینجا تازه واکسن چهارماهگی زدی...خدا رو شکر خوش واکسنی و بعدش اصلا اذیت نمیکنی...   منتظر بغل شدن... من عاشق این خوابیدنتم ینی آرامــــــــــــــــــش بعد طوفانه ها...والا.... بازی در کرییر... تعجب در کرییر.... خنده در کرییر....   &nb...
26 اسفند 1391

مش پارسا

25 بهمن قرار بود با هواپیما بریم مشهد اما دیر رسیدیم و هواپیما پرید.. روز بعدش با قطار رفتیم و جنابعالی تا 6 صبح یک سر گریه کردی و نذاشتی هیچ کس بخوابه..... صبح که رسیدیم هتل همگی بیهوش شدیم... اینم یه عکس مشهدی:   بقیه عکسها در ادامه مطلب...     آماده رفتن به سفر: اینجا ساعت 10 صبحه تازه بیدار شدیم و میخوایم صبحانه بخوریم...     اینجا برای اولین بار رفتی پابوس امام رضا (ع): اولش که خواب بودی: بعد که بیدار شدی و آرامش قبل از طوفان : و حالا طوفان: اینم یه عکس آتلیه ای به سبک مشهدی بعد از زیارت: اینجا هم یه کم مریض احوال بودی منم نگـــــــران..مثل همیشه.. ...
30 بهمن 1391

سرما خوردگی یا حساسیت؟؟؟

یه دوره طولانی حساسیت داشتی و کلی سرفه میکردی ولی دکترا فک میکردن سرماخوردی و خلاصه کلی اذیت شدی ما هم کلی نگران و ناراحت... این شب اوله که سرفه هات شروع شد... فرداش رفتیم دکتر طهماسبی دو روز گذشت و رفتیم دکتر علوی و عکس قبل از دکتر رفتن:   ولی بازم خوب نشدی..پیش نیک نفس هم رفتیم از قفسه سینت عکس گرفت و گفت عفونت نیست ولی بازم خوب نشدی و همچنان سرفه... تا اینکه رفتیم پیش دکتر زندی و گفت حساسیته و با یک روز شربت کتوتیفن و قطع بخور گرم واستفاده بخور سرد خوب شدی بلاخره خدا رو شکر... فرشته کوچولوم کلی وزن کم کردی بس که بی خودی آنتی بیوتیک خوردی... از دست این دکترای بی سواد.... ...
20 بهمن 1391

گلچین عکس این ماه

تحولات این ماه پارسا جون: از دو نیم ماهگی آگووووووووووو میگی دستتو تا مچ میکنی تو حلقت برام قهقه میزنی و میخندی عاشق آینه ای..خودشیفته... اصلا هم گریه نمیکنی..با خودت بازی میکنی...خودت خواب میری... میخواستیم بریم سفر ولی چون توی ماشین جیغ میزنی و توی قطارم همه رو داغــــــون میکنی منصرف شدیم... اینم عکسای این ماه:       بقیه عکسها در ادامه مطلب...         ...
4 بهمن 1391

گیـــــــــر دادیا!!!!

هی واااااااااااااااااااای من باز این مامانی با دوربینش اومد مامانی من چی کار کنم بی خیال ما شی این قدر عکس نگیری؟کار و زندگی نداری شما؟؟؟ میخوای واست بخندم یا گریه کنم بیا مامانی ماچت میکنم بذار تلوزیونمو نیگا کنم،خو؟؟؟؟ نه مامان بی خیال نمیشه،گیــــــــــر دادیا!!!!   ...
16 دی 1391

عکس های دو ماهگی

فرشته کوچولوم دقیقا 45 روزهه بودی که یک دفعه کولیکت خوب شد اون شب طبق روال شب های قبل خودمو آماده کرده بودم برای شب زنده داری ولی ساعت شد 8 ،9، 10 ...و گریه نشدی و ساعت 11شیر خودی و خوابیدی و تا صبح برای شیر فقط بیدار شدی منم تا صبح از ذوق خواب نرفتم... خدا رو شکر دیگه دل دردت خوب شده و شیا میخوابی البته 100000 بار برای شیر بیدار میشی ولی خوب گریه نمیکنی ... عزیزم 50 روزه بودی که ختنه شدی مامانی و خدا رو شکر اصلا اذیت نکردی فقط یک بار اونم وقتی داشتیم میرفتیم خونه خعــــلی گریه کردی... دو هفته بعدشم حلقه افتاد و راحت شدی... خوش واکسنم هستی واکسنتو دیروز زدم و بعدش اصلا گریه نکردی انگار نه انگار... یه سوال که بزرگ شدی باید جواب بد...
5 دی 1391

عکسای یک ماهگی

پازسا جونم اصلا فکر نمیکردم بچه داری اینهمه سخت باشه....وای خدا!!!!! کولیک داری خوشکلم از ساعت 7 شب تا 5 یا 6 صبح یکسره گریه میکنی منم شیرم خیلی کمه افسردگی گرفتم...همش در حال گریم... شب تا صبح گریـــــــــــــــه میکنی و هیچ دارویی تاثیر نمیکنه نه گریپ میکسچر نه هربال میکسچر نه کولیک از نه کولیک پد و نه حتی ماشین...تو ماشینم جیغ میزنی و ننو هم دوست نداری فقط باید تا صبح روی دستم بچرخی وای خدا دیگه رمق ندارم... ببخشید عکسات کمه آخه وقت سر خواروندنم برام نذاشتی گل پسر...       بقیه عکس ها در ادامه مطلب   قربونت برم چه ناز میخوابی       آماده شده بودی بری برای شنو...
4 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد